برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید

دسته بندی

Breadcrumbs Image
کاربرگ درس ۴،هدیه سوم.jpg

کاربرگ و آزمون درس چهارم هدیه های آسمانی سوم دبستان

کاربران عزیز سایت مام پلاس ،در این پست ،کاربرگ و آزمون درس چهارم(کاخ نمرود)هدیه های آسمانی سوم دبستان، به همراه روش تدریس این درس ارائه شده است. همچنین در آخر پست فایل pdf کاربرگ و آزمون درس 4 هدیه های آسمانی سوم دبستان قرار داده شده است، برای یادگیری بهتر آزمون ها را چاپ کنید.

 

تدریس درس چهارم هدیه آسمان پایه سوم


مدرس سرکار خانم دریا زنده باد
در خدمت شما هستم با تدریس درس چهارم هدیه های آسمانی ،درس چهارم : در کاخ نمرود

هدف كلى درس کاخ نمرود :

آشنایی با حضرت ابراهیم یکی از پیامبران بزرگ الهی

اهداف جزیی :

۱- آشنایی با صفات و خصوصیات حضرت ابراهیم
۲ آشنایی با نام چهاردهمین سوره قرآن
۳ - آشنایی با رفتار کارهای نیک و شایسته
۴ آشنایی با کارهای بد
۵ - آشنایی با نمرود پادشاه سرزمین بابل

اهداف رفتاری :

۱.  بتواند داستان درس را تعریف کند.
۲ . بتواند صفات و خصوصیات حضرت ابراهیم (ع) را نام ببرد.
۳. بتواند برای داستان یک نقاشی بکشد.
۴. بتواند در مورد کارهای نمرود پادشاه ستمگر بابل توضیح دهید.

رسانه های آموزشی

کتاب ، گچ ، ماژیک ، وسایل گروه بندی ، ماژیک ، تصاویر ............

روش تدریس

بارش مغزی ، پریش و پاسخ ، تصویر خوانی ، بدیعه پردازی ( قصه گویی)

ارزشیابی تشخیصی

۱. نام کسی که خانه خدا را ساخته را بیان کند .
۲. چند نمونه از رفتار ستمگران را بیان کند.
۳. نام پیامبری که آتش برایش گلستان شد را نام ببرد.
۴. بتواند نام کسی که آسمان و زمین و من و تو را آفریده را بیان کند.

ایجاد انگیزه برای درس چهارم هدیه سوم

متن درس را بصورت قصه بیان میکنیم قبل از شروع قصه به بچه ها میگوییم با دقت به قصه گوش دهند در آخر قصه از شما می خواهیم فعالیتهایی را انجام دهید.

قصه درس کاخ نمرود

روزی روزگاری در به سرزمین بسیار سرسبز و قشنگ یک پادشاه زندگی میکرد که به مردم ظلم می کرد .تو اون سرزمین به آدم خوب هم زندگی میکرد اسم آدم خوبه ابراهیم بود. پادشاه اون سرزمین که اسمش نمرود بود کاخ بزرگی داشت که پر از مجسمه های از جنس چوپ و سنگ بود مردم اونجا میرفتند هر روز مجسمه میساختند و در کاخ می گذاشتند . بعد هم برای عبادت و پرستش به اونجا می رفتند.
تنها کسی که نمی رفت عبادت کنه مجسمه ها رو ابراهیم بود.
پادشاه سرزمین خبردار شد ابراهیم به دیدن مجسمه ها نمیاد و آنها رو عبادت نمیکنه .بخاطر همین دستور داد ابراهیم رو بیارن پیشش ابراهیم رفت پیشش ولی وقتی پادشاه رو دید خم نشد (جلوش سجده نکرد) پادشاه ناراحت شد گفت من خدای قدرتمند این سرزمین هستم. ابراهیم گفت خدای من کسی است که آسمان و زمین و من و تو رو آفریده.
تو هم اگر میتونی خورشیدی که خدا از مشرق میاره تو از مغرب بیار پادشاه که نمی تونست این کار رو انجام بده دیگه هیچ حرفی نزد. ابراهیم از کاخ بیرون رفت تا مردم رو به خداپرستی دعوت کنه.

 


برچسب ها

مشاهده نظرات

دیدگاه ارزشمند شما

لطفا فیلدهایی که با * مشخص شده است را پر کنید، آدرس ایمیل شما نمایش داده نمی شود